سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, :: 7:37 :: نويسنده : آسیه
چقدر سخته بعد یه مدت ببینیش قندتو دلت آب بشه با خودت بگی این عشق منه بخوای بلند فریادبزنی هی فلانی میدونی چقدر دلم برات تنگ شده چقدر آرزوی دیدنت رو داشتم همین که میخوای دهن بازکنی اسمشو صدا کنی یادت میاد اون دیگه مال تونیست اون دیگه ازپیش تورفته وهیچی جز حسرت وتنهاایی برات نگذاشته چشمات پر از اشک میشه از ترس اینکه غمتو ببینه بهش پشت میکنی و راهتو عوض میکنی تا مبادا اون با دیدن غمت غذاب وجدان بگیره .......... نظرات شما عزیزان:
راستی خواستی لینکم کنی با اسم چکامه کوچ لینکم کن!
مرررررررسی!پاسخ:سلام چشم حتما
سلام
وبت قشنگه... به من سربزنی خوشحال میشم! راستی لینکت میکنم! اگه خواستی منو لینک کنی خوشحال میشم!
|